قبله باور

قبله باور

جملات قصار

نوش داروی عشق

 سهراب نیستم و پدرم تهمتن نبود اما زخمی در پهلو دارم زخمی که پدر به

 دشنه ای تیز برایم به یادگار گذاشته هزار

سال است که از زخم پهلوی من خون می چکد و من نوشدار و ندارم .

پدرم گفته زخم در پهلو و تیر در گرده خوشتر از

طلب نوشدارو از کسان و ناکسان است . زیرا درد است که مرد می زاید و

 

زخم است که انسان می آفریند . پدرم

گفته : زخم های کوچک را نوش دارویی اندک بس است تو اما در پی

زخمی بزرگ باش که نوشدارویی شگفت بخواهد

و هیچ نوشدارویی شگفت تر از عشق نیست . و نوشداروی عشق تنها در

دستان اوست او که نامش خداست . پدرم

گفته بود که عشق شریف است و شگفت است و معجزه گر اما نگفته بود

که عشق چقدر نمکین است و نگفته بود که

او هر که را بیشتر دوست دارد برزغش از نمک عشق بیشتر می باشد خدا

بر زخمم نمک می باشد و من پیچ می خورم

و تاب می خورم و دیگران گمانشان که می رقصم ! من این پیچ و تاب را و

این رقص خونین را دوست دارم زیر به یادم میاورد که سنگ نیستم ، چوب

نیستم که انسانم ......دست بر زخم می

گذارم و گرامی اش می دارم که این زخم عشق

است و عشق میراث پدر است .(عرفان آهاد نظری)

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: فائزه ׀ تاریخ: جمعه 2 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , shamimebavarha.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM